رفتنت را دیدم
تو به من خندیدی
آتش برق نگاهت به دل من آتش زد
ومرا در پس یک بغض غریب
در میان برهوتی تاریک
پشت یک خاطره سرد و تهی
با دلی سرد رهایم کردی
وتو بی آنکه نگاهی بکنی به دل خسته و آزرده من
رفتنت را دیدم
تا به آنجا که نگاهم سو داشت
وتو در آخر این قصه تلخ محو شدی
باورم نیست که دیگر رفتی
اشک من بدرقه راهت باد....
صبورانه در انتظار زمان بمان، هر چیز در زمان خود رخ می دهد. حتی اگر باغبان، باغش را غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود، میوه نمی دهند.
201837 بازدید
20 بازدید امروز
37 بازدید دیروز
345 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian